در حال بارگذاری...
باد سرد از وزیدن افتاد و اثری جز بلورهای کوچک یخ که به پوست فرامرزخان چسبیده بودند، باقی نگذاشت.یک ج...
نویسنده: نیما کهندانی
درون دل من، پسر تنهایی زندگی میکند که نه میخواهد بزرگ شود و نه کوچک میماند! او به وسعت ت...
نویسنده: آرمان آرین
غریو نبرد برخاست و دو سپاه نیرومند از هر دو سو بر روی آن باروی پهناور به ما تاختند. من نیز فریاد زدم...
مرد در اتاق کوچک رو به نیل نشسته بود و انتظار میکشید. سرش را طوری میان کف دست راستش پنها...
چند پاره نور گداخته و مبهم دیگر نیز از پس نخلها و آنسوتر از اعماق بیابان گذشتند و لحظه&z...
پیتَّوّن غرق در فکرهایش گام برداشت و زیر نور کمرمق ماه زمزمه کرد. گفتی اسم آن پسرک چه بود؟ &la...
کتاب «پتش خوارگر ۲» نوشته «آرمان آرین» است. این کتاب با عنوان «مردی از...
پاهای پسرک از وحشت قفل شده بودند و دستهایش میلرزیدند. اگر برمیخواست و به سوی درخت...
به کدام سرزمین روی آورم؟!به کجا، رفته پناه جویم؟اشراف و بزرگان از من کناره می گیرند و از دهقانان و م...
اشوزدنگهه ابر مرد ایرانی شش هزار سالهای ست که در سیلک کاشان جاودانه (دراز عمر) میشود؛ سر...
قصهی دختری به نام روشنک که بختی خاکستری دارد، یا سپیدبختی در انتظار اوست یا سیاهبختی. بس...
نویسنده: Rahil Zabihi
با موفقیت وارد شدید.
لینک بازیابی رمزعبور با موفقیت برایتان ارسال شد.
ثبت نام با موفقیت انجام شد.