گفتار اول
به نام خدا
با سلام دوباره.
پس از پیشگفتار، در این گفتار قصد داریم با هم به پاسخ یک سوال مهم بپردازیم.
«داستان دقیقاً چیست؟»
اینکه انسان کی سخن گفت را نمیدانم.
در بهشت برین؟ یا در غارهای تاریک و نمور روی زمین؟ اما این را خوب میدانم که داستانها از همان زمان شروع شدند. شاید تنها دروغهای سادهای بودند که ذهن خلاق بشر برای به دست آوردن منافع بیشتر میساخت. اینکه از دست غرغرهای زنش فرار کند و توجیه بیاورد که چرا از شکار دست خالی بازگشته. یا آن طرف داستان، زن برای تمیز نبودن غار و دوری از نعرههای مرد بگوید که بچهها از صبح دنبال تولهی یک دندانخنجری از غار بیرون رفتهاند و زن مجبور بوده تمام روز توی جنگل دنبال آنها بگردد.
اینها که شوخی است. اما باور کنید اولین داستانها به همین سادگی میتوانسته شکل گرفته باشد. هرچند تکامل داستانها این قدر ساده و سریع نبوده. که بعدها در موردش صحبت خواهیم کرد.
از سویی دیگر داستانها شاید منشأیی فرازمینی داشتند. و اینطور شد که مثلاً اولین انسانها، آدم و حوّا، یکباره با قالبی داستانی روبهرو شدند که از پیش برای بیانات تعلیمی خاصی توسط خداوند پرداخت شدهبود.
شاید هم هیچکدام از اینها نبود و باز، عامل محرک دنیای سرمایهداری در این میان دخیل بود. اینکه ابزاری بود قدرتمند، برای سرنگونی یا به قدرت رساندن رئیس خانواده، روسای قبایل، پادشاهان و ...
فارغ از تمام حرفهای جدی و شوخیهایمان پیرامون این ماجرا، داستان از هر کجا و هر طور که به دست ما رسیده، میراث ارزشمندی است که تا آخر با ما خواهد بود.
و اولین گام برای در دست گرفتن این ابزار قدرتمند شناخت آن است. اما چیستی داستان و ماهیت آن همیشه با سوالات بسیاری همراه بوده.
به عنوان مثال:
چیستی داستان را چه کسی تعریف خواهد کرد؟
اینکه آیا این تعاریف همیشگی و مطلق خواهند بود؟
و دهها مسئلهی دیگر که درنهایت به مجموعهای از تعاریف مختلف از داستان ختم شده است. تعدادی از این تعاریف را با جستجویی ساده در اینترنت مشاهده خواهید کرد.
پس تکلیف ما چه میشود؟
درهر حال ما نیاز به تعریفی داریم که بتوانیم با آن، نوشتهها را بسنجیم و بر اساس آن تعیین کنیم که یک نوشته آیا داستان است یا خیر. شخصاً برای رسیدن به این پاسخ تعدادی از این تعاریف را بررسی کردم. میتوانید با جستجویی ساده به کوهی از این تعاریف برسید. این تعاریف را با ذهن ناقص خودم سبک و سنگین کردم و با داستانهای موجود تطبیق دادم. شاید اگر بخواهیم از بعدی فلسفی وارد ماجرا شویم کارم یک مغلطهی جذاب باشد. اما تنها کاری که درحال حاضر از دستم ساخته است همین بود. از میان این تعاریف بخشهایی که به نظرم درستتر میآمد و شمول بیشتری داشت را جدا کردم و بخشهایی که تنها بخشی از داستانها را دربرمیگرفت را کنار گذاشتم و در نهایت به تعریف زیر رسیدم. بخوانیدش، اگر با یکدیگر هم عقیده بودیم که بهتر. در غیر این صورت خوشحال میشوم نظرتان را بشنوم.
اما داستان دقیقاً چیست؟
داستان اثری ساختارمند و خلاقه است که به وسیلهی کلمات بیان میشود و حادثه یا حوادثی را در قالب عملی تام روایت میکند.
+ در گفتار بعدی اجزای این تعریف را کمی دقیقتر بررسی خواهیم کرد.
تمرین: تعاریف مختلف داستان را بخوانید و به بررسی تفاوتها و شباهتهای این تعاریف بپردازید.
محمد فائزیفرد