خلاصه داستان:
مردی میانسال برای شرکت در مراسم یادبودی به محلهی دوران کودکیاش بازمیگردد. خانهشان از میان رفته است، اما او ناخودآگاه به مزرعهای که در انتهای جاده قرار دارد کشانده میشود، جایی که در هفتسالگی با دخترکی فراموش نشدنی به نام لتی همپستاک، مادرش و مادربزرگش آشنا شده بود. او که از دهها سال پیش دیگر دخترک را از یاد برده بود، حالا با نشستن در کنار برکهای که لتی آن را اقیانوس مینامید، گذشتههای دور را به خاطر میآورد، گذشتهای که میتوانست برای هرکس بسیار خطرناک و هولناک باشد، چه برسد به پسربچهای هفتساله... اثری تکاندهنده و استادانه با روایتی غریب که ما را به زوایای تاریکِ بیرون و درون آدمی میبرد. قصهای به ظرافت بالهای پروانه، و هراسانگیز همچون خنجری در تاریکی.
نظر نگارنده:
اقیانوس انتهای جاده از نگاه یک کودک هفت ساله روایت میشه و در واقع یک فانتزی کودک و نوجوانه اما داستان به نحوی روایت شده که هر خوانندهای با هر رده سنیای برداشت خودش رو از اون داشته باشه و به یک اندازه خاص از اون لذت ببره و فکر میکنم به همین دلیل هست که این کتاب نقطه نظرها و نقدهای بسیار متفاوتی رو از مخاطبها دریافت کرده.
قلم استادانه در فضاسازی، فانتزی تاریک و در عین حال دوست داشتنی، دیالوگهای تأمل برانگیز، ترسهای قابل لمس روایتگر داستان و ابعاد مختلفی که این کتاب برای خوانندهش ایجاد میکنه، تونسته از این داستان یک اثر به یاد ماندنی و حتی تحسینبرانگیز بسازه.
این کتاب در ایران با خرید حقوق قانونی (کپیرایت) و ترجمهی فرزاد فربد از سوی انتشارات پریان به چاپ رسیده.
افتخارات:
این کتاب در سال انتشارش یعنی ۲۰۱۳ بهعنوان کتابِ سال بریتانیا شناخته شد و عنوان بهترین فانتزی سال رو هم از نگاه کاربران گودریدز کسب کرد.
همچنین بعد از چاپ شدنش در ایران برندهی نشان ماهی سیاه کوچولو، برندهی لاکپشت پرنده در سال ۱۳۹۴ و کتاب برگزیده شورای کتاب کودک در سال ۱۳۹۵ شد.
مهرشاد زارعی